کد مطلب:77616 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

خطبه 132-در پارسایی در دنیا











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«نحمده علی ما اخذ و اعطی و علی ما ابلی و ابتلی. الباطن لكل خفیه. الحاضر لكل سریره. العالم بما تكن الصدور و ما تخون العیون.»

یعنی حمد می كنم خدا را برگرفتن او و بربخشیدن او و بر نعمت دادن او و بر مبتلا كردن به فقر وفاقه ی او. چه هر یك از آنها بر وجه مصلحت و حكمت است و مصلحت از بزرگ نعمت است و بر هر نعمتی شكری واجب اوست، خبیر بر هر پنهانی و واقف بر هر نهانی اوست. دانای به هر چه پنهان است در دلها و آنچه كه نگاه كنند چشمها به دزدی.

«و نشهد ان لا اله غیره و ان محمدا نجیبه و بعیثه شهاده یوافق فیها السر الاعلان و القلب اللسان.»

یعنی شهادت می دهم به اینكه نیست خدایی غیر از او و اینكه محمد صلی الله علیه و آله برگزیده ی او و برانگیخته ی او است، شهادتی كه موافق باشد در آن سر با عیان و دل با زبان.

(منها)

«فانه و الله الجد لا اللعب و الحق لا الكذب. و ما هو الا الموت اسمع داعیه و اعجل حادیه، فلا یغرنك سواد الناس من نفسك.»

یعنی پس به تحقیق كه امری است سوگند به خدا كه به راستی است نه به بازی و راست است نه دورغ و نیست آن امر مگر مرگ در حالتی كه شنوانیده است خواننده ی او از اسباب و شتابنده است راننده ی او از موجبات. پس باید فریب ندهد تو را كثرت حشم و

[صفحه 613]

خدم مردمان از نفس تو كه طمع كنی مثل كثرت حشم و خدم ایشان را از برای نفس خود.

«فقد رایت من كان قبلك ممن جمع المال و حذر الاقلال و امن العواقب، طول امل و استبعاد اجل، كیف نزل به الموت فازعجه عن وطنه و اخذه من مامنه، محمولا علی اعواد المنایا، یتعاطی به الرجال الرجال، حملا علی المناكب و امساكا بالانامل.»

یعنی به تحقیق كه تو دیدی كسی را كه بود پیش از تو از كسانی كه جمع كردند مال را و احتراز می كردند از فقر و ایمن بودند از عاقبتهای خود، از جهت درازی آرزو و دور دیدن مدت مرگ كه چگونه وارد شد به او مرگ، پس او را بیرون كرد از وطنش و بگرفت او را از مامنش، در حالتی كه بار كرده شده بود بر چوبهای مرگ یعنی تابوت و دست به دست می دادند او را مردان به مردان، از روی برداشتن بر دوشها و نگاه داشتن بر سر دستها.

«اما رایتم الذین یاملون بعیدا و یبنون مشیدا و یجمعون كثیرا، اصبحت بیوتهم قبورا و ما جمعوا بورا و صارت اموالهم للوارثین و ازواجهم لقوم آخرین، لا فی حسنه یزیدون و لامن سیئه یستعتبون؟»

یعنی آیا ندیدید شما آن كسانی را كه داشتند آرزوی دور و بنا می كردند بناهای استوار و جمع می كردند مالهای بسیار كه صبح كرد خانه های ایشان به حالتی كه گردید قبرهای ایشان و آنچه را كه جمع كرده بودند گردید هلاكت ایشان. یعنی بدل شد بیوت به قبور و اموال به هلاكت. و گردید اموال ایشان از برای وارثها و زنهای ایشان از برای جماعتی دیگر. نمی توانند كه زیاد كنند اعمال نیكی و نه استرضا جویند از افعال بدی؟

«فمن اشعر التقوی قلبه برز مهله و فاز عمله. فاهتبلوا هبلها و اعملوا للجنه عملها.»

یعنی پس كسی كه گردانید تقوی را شعار دل خود، تقدم جست و پیشی گرفت در ایام مهلت خود و رستگار شد در اوقات عمل خود، پس سعی كنید سعی كردن تقوی را و عمل كنید از برای جنت عمل كردن جنت را.

«فان الدنیا لم تخلق لكم دار مقام، بل خلقت لكم مجازا لتزودوا منها الاعمال الی دار القرار، فكونوا منها علی اوفاز و قربوا الظهور للزیال.»

[صفحه 614]

یعنی پس به تحقیق كه دنیا خلق نشده است از برای سرای درنگ كردن شما، بلكه خلق شده است مكان درگذشتن از برای شما و خلق شده است از برای توشه ی اعمال حسنه برداشتن از آن از برای سرای قرار آخرت، پس باشید از جانب دنیا بر تعجیل و شتاب و نزدیك گردانید مركبهای ترك دنیا را از برای مزایلت و مفارقت از آن.

[صفحه 615]


صفحه 613، 614، 615.